بیا ببین چه جوری اسیر تن شدن
اونایی که از شما جدا و من شدن
دارن فکر میکنن که ثروتمند شدن
نمی دونن چه جوری مستمند شدن
با این روزگار بد کردار رفاقت میکنن
حتی به دوستاشون حسادت میکنن
دست دوستی دراز سوی دشمن میکنن
همیشه گوش به حرف اهریمن میکنن
واسه یه لقمه نون هی دعوا میکنن
با لباشون نفرین با دست دعا میکنن
از کارای بدشون مهاجرت نمیکنن
در اوج بیکاری استراحت نمیکنن
دارن از خودشون فرار میکنن
تو دام بی مهریاشون گرفتار میکنن
صبح که میشه به هم سلام نمکنن
تعارف ومختصر به یک کلام نمیکنن
الکی خوشن به خیالشون مشغولن
اما مشغول خوش خیالی خودشونن
این و میگم به اونها که دل ندارن
فردا دیگه به کسی فرصت نمیدن